محمد زمانی
مارکس فکر میکرد که دین افیون توده ها است، هرچند قایل بود که دین بازتاب رنج مردمان نیز هست. دورکهایم نقش دین در جوامع بشری را از ابتدا تا دوران مدرن حیاتی می شمارد. وبر قایل بود که عقلانیت، سرمایه داری و دنیای مدرن تا حد زیادی مرهون دین به صورت اعم و پرتستانتیزم به صورت اخص است. سیمون دوبووارنقشی دو گانه برای مسیحیت در قبال زنان اعتقاد داشت. ابتدا آراء این متفکرین در باره دین تشریح و تحلیل شده است و سپس نقاط ضعف و قدرت آنها با یکدیگر مقایسه شده است. با تکیه به این آراء و تحلیل مستدل چه نقشی را میتوان برای دین در جامعه مدرن امروزی در نظر گرفت؟ به خواندن ادامه دهید