
به اقای خمینی بنگرید که چگونه با برخی شعارها بر اریکه قدرت تکیه زد و جامعه ایران را به ورشکستگی کامل رسانیدو نگاهی هم به رفتار و کردار اقای خامنه ایی و بیت ایشان داشته باشید که چگونه ممکن است یک فرد که با شعر و موسیقی اشنا بود، امروز تبدیل به خون اشامی شده است که جان ،مال و ناموس مردم برای او ارزشی ندارد.تنها چیزی که برای او مهم است اقتدار و قدرت طلبی است.سوال اینجاست که چگونه چنین افرادی وقتی به قدرت می رسند انهم از نوع ایدئولوژی مذهبی خودشان را صاحب یک ملت می دانند و پاسخگو به مطالبات مردم نیستند! ایا همه دیکتاتورها دچار بیماری روانی هستند?یعنی پول و قدرت و تملق گویی اطرافیان یک فرد را می تواند اینقدر فاسد نماید؟