باور به قانون و قانونمندی

حسن درشتی

darashtiپس از اجرای سیاست مزورانه غرب وشرق در رابطه با نابودی ایران در سال 1357 (1979) و جایگزینی و بر قراری یک رژیم مزدور(جمهوری اسلامی در ایران) که نمایندگی سیاستهای استعماری هر دو قدرت استثمارگر جهانی را بعهده داشته و دارد، مخالفان این نظام وارداتی که از دیدگاههای مختلف و با اهداف نسبتا متفاوت همواره تلاششان براین بوده که با بنیانگذاری و یا تاسیس سازمان و حزب و گروه و جنبش و عناوین مختلف دیگر در راه مبارزه با این نظام مذهبی قرون وسطائی حرکت و اقدامات لازمه را مبذول داشته، و در این راستا همواره طی سالیان دراز متحمل چه سختیها و مشقاتی که نگردیدند و نیرو و وقت و جان ومال و زندگی وآینده خود را در این راه نگذاشتند، ولیکن همواره پس از گذشت زمانی اندک از تاسیس یا بنیانگذاری هر حرکتی لاجرم بشکست و از هم پاشیدگی منجر گشته که در پی این روند طبعا دچار سرخوردگیها نیز گردیدند.
تحقیق و بررسی و تجزیه و تحلیل پیرامون این معضل ایجاب مینماید که دلایل این ناکامیها و معضلات و ناهنجاریها را مورد شناسائی قرار داده و یا بعبارتی دیگر مورد آسیب شناسی قرار گیرند.
یکی از اساسی ترین علت شکست یا از هم پاشیدگی هر یک از این تشکلات، عدم ایجاد یک فرهنگ وعدم اشنائی و عملکرد نسبت بدان که همانا باورمندی به قانون و قانونمندی مصوبه در هر تشکلی در یک چار چوب صحیح و منطقی تحت عنوان قانونمند نمودن هر حرکتی در حیطه یا پیرامون بکارگیری یا اجرای مفاد مندرج در اساسنامه و یا مرامنامه و مصوبات آن میباشد و این امر در واقع عامل بروز آسیب یا ناهنجاریهای مختلف در روند این مبارزات ایجاد نموده تا بدانجا که خود محوری و تک روی و انحصار طلبی و بخود اندیشیدن بجای اندیشیدن به هدف و همچنین عامل ایجاد باند بازی و یارگیری و ایجاد رابطه بجای ضابطه و در نهایت ایجاد باند مافیای قدرت در هر جنبش یا تشکلی گشته که این مبارزات را تحت الشعاع قرار داده و تا بدانجا که نهایتا منجر به از هم پاشیدگی و چند دستگی و به تحلیل رفتن نیروها و توانمندیها گردیده و طبعا در این راستا آب به اسیاب دشمن ایران سرازیر نمودن گشته و تنها سود و فایده آن نصیب حکومت خودکامه و دست نشانده قدرتهای استعماری جهانی موجود در ایران گردیده است.
قانون و قانونمندی است که میتواند اکثر معضلات موجود در این سازمانها و یا در هر تشکلی را بر طرف نموده و مسیر رسیدن بیک دمکراسی و باورمند بودن بیک حرکت دمکراتیک راهموار مینماید. خارج از این باورمندی همانا به ایجاد یک سیستم آنارشی و هرج ومرج حاصلی دیگر ببار نخواهد آورد.
تا زمانیکه ما ایرانیان چنین فرهنگ و باور مندی را در فکر و روح و ذهن خود جایگزین ننمائیم، هر حرکتی در راه مبارزه با دشمن موجود درمام میهن را نمیتوانیم به پیروزی برسانیم و صرفا وقت و نیرو و توان خود را بیهوده صرف مینمائیم.
پایه و اساس یا فندانسیون یا ساختار صحیح هر تشکلی در گرو قانونمند نمودن آن میباشد و غیر از آن، راه هر حرکتی لاجرم بترکستان ختم خواهد گردید و از نا کجا آباد سر در خواهد آورد.
احترام بقانون و یا قوانینی که مورد پذیرش اکثریت یک جامعه و یا در قالب یک حزب و سازمان مورد پذیرش اکثریت اعضا یا هموندان آن تشکل قرار گیرد و در پی آن، عملکرد بدان قانون یا قوانین نتیجه مطلوب و قابل پسندی را در نزد همگان بوجود خواهد آورد که عامل ایجاد اعتماد و احترام و همبستگی و اتحاد و پیروزی نهائی درآن تشکل خواهد گردید.
عدم باورمندی و عدم عملکرد به قانون، راه نفوذ عوامل مخرب و مغرض و سود جو را در هر زمینه هموار نموده و در این راستا و در مسیر حرکت، تشکل مورد نظر منجر بشکست و نابودی یا از هم پاشیدگی خواهد گردید.
بیجهت نیست که کشورهای مترقی همواره در مسیر پیشرفت و تحول جامعه خود ارجحیت را به قانون داده و با توسل به قانون و عملکرد بدان، مسیر پیشرفت و تحول و دگرگونی را مرحله بمرحله سپری نموده و به نقطه اوج ترقی نائل گردیده اند.
نتیجه آنکه، حکومت قانون والاتر و پر ارزشتر از هر نوع یا شکل حکومتی میباشد که میتوان آنرا شالوده یا پایه محتوای یک حکومت عرفی و قانونمند عنوان نمود، زیرا این محتوای حکومت است که کل جامعه یک کشور را بدرجات پیشرفت و ترقی سوق میدهد یا بالعکس، نه شکل حکومت.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s