محمد زمانی
با این تفسیر می توان این نتیجه را گرفت ،که این مردم هستند ،که با انتخاب نمایندگان خود، برای دوره ایی تعیین شده به ان مشروعیت می بخشند و در اصل عملکرد نمایندگان، پاسخی به مردم است .حال این پرسش مطرح می شود که در این سی و چهار سال در حکومت اسلامی، چه احترامی به رای مردم گذاشته شده است ?ایا مردم با رای دادن زندگی ،بهتری را تجربه نموده اند? ایا در این حکومت رای مردم باعث پیشرفت ایران شده است ? ایا مردم به مطالبات و حقوق شهروندی خود دست یافته اند? ایا معضل بیکاری ،ازادی احزاب و مطبوعات،زودودن فساد،ازادی های فردی و اجتماعی، تورم و معیشیت مردم در این حکومت تامین شده است?
با توجه به انتخابات ریاست جمهوری ،در چند ماه اینده در ایران باید این پرسش را از خود داشته باشیم ،که مفهوم انتخابات چیست و هر انتخاباتی چه دستاوردی می تواند برای مردم در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی داشته باشد. انتخابات، مجموعه عملیاتی است که در جهت گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهار کردن قدرت، تدبیر شده است. از این دیدگاه انتخابات به معنی فنون گزینش و شیوههای مختلف تعیین نمایندگان است. ابزاری است که به وسیله آن میتوان اراده شهروندان را در شکلگیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدیان اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد.به طوری که در تاریخ سیاسی بریتانیا دیده میشود، نخستین سنگ بنای انتخابات به معنی امروزین کلمه، در این مملکت گذارده شد. در آغاز، سلطنت مطلق زیرفشار طبقه اشراف زمین دار و نجبای روحانی و نظامی به انتقال بخشی از قدرت خود به آنان، دستکم در زمینه رایزنی در امور مالی و مالیاتی مبادرت ورزید. آنگاه به سبب تحول در وسایل تولید صنعتی و توجه به بازرگانی و قوت گرفتن بورژوازی شهری و درخواستهای روزافزون این طبقه روبه رشد، برای مشارکت در اینگونه تصمیمگیریهای مملکتی مالا دربار انگلستان تن به قبول و شناخت این نیروی جدید و پویای اجتماعی نیز داد و موافقت کرد که <نمایندگان> بورژوازی صنعت، بازرگانی، روشنفکری و مشاغل آزاد نیز در پارلمان انگلستان شرکت جویند. این تحول نخستین بار مساله انتخاب نمایندگان را مطرح کرد و پایه انتخابات را به گونه ابتدایی و ساده آن، در این کشور ریخت. از همان زمان آرام آرام، شیوههای گزینش و فنون مربوطه راه تکامل در پیش گرفت و از صورت امری اتفاقی زودگذر، به صورت نظامی منسجم در آمد و کمکم وارد شبکه حقوق اکثر کشورهای عالم گردید. اما استقرار حقوقی و سیاسی انتخابات در شکلنهایی آن، در قرون هفدهم و هجدهم با پذیرش نظریه نمایندهسالاری و ایجاد رژیمهای نمایندهای و متعاقب ظهور و نظریهحاکمیت ملی انجام پذیرفت. انقلابیون اروپا، با رد فلسفه حاکمیت مردم که از سوی روسو و همفکران وی ارائه شده بود و گراییدن به اصل حاکمیت ملی، طبعا به سوی اعمال غیرمستقیم قدرت توسط مردم کشیده شدند. زیرا قبول بیکم وکاست اصل حاکمیت مردم، خود به خود ایجاد دموکراسی مستقیم را بهدنبال میآورد و این همان معضلی بود که قانونگذاران و بسیاری از نظریهپردازان میخواستند از آن اجتناب کنند. به بیان سادهتر، اکثر انقلابیون درصدد سپردن سرنوشت جامعه به همه مردم نبودند، و آن را مالا خطرناک و ناسودمند میشمردند. بلکه مصلحت و خیر اجتماعی را در آن میدیدند که از خلال انتخابات، آن هم از سوی شهروندان آگاه و مصلحت اندیشی، برگزیدگان و نخبگان سر برآورند و زمام قدرت را به دست گیرند. این اندیشه انطباق بیشتری باآرمانهای زمان داشت، از طرف دیگر اجرای نظرات مربوط به دموکراسی مستقیم، در عمل مواجه با اشکالاتی نیز بود. به ویژه آنکه در دولت کشورهای بزرگ، امکان اجتماع همه مردم برای تصویب قوانین و انتخاب قضات و کارگزاران قدرت اجرایی بعید مینمود. لذا چه از حیث نظری و چه از لحاظ عملی، دموکراسی غیرمستقیم بیشتر پذیرفتنی به نظر میرسید. در شرایط امروز انتخابات از اهمیت بیشتری برخوردار است و اساسا نقش مردم در سرنوشت خود از بارزترین حقوق شهروندی است و نظریه مربوط به نمایندهسالاری، در واقع ریشه در حقوق مدنی دارد. آثار چنین نظریهای بیش از سال ۱۷۸۹، نیز در حقوق عمومی وجود داشت، ولی این انقلاب کبیر فرانسه بود که آن را با تمام قدرت بر کرسی نشاند. بر این محور، <نمایندگان> به کسانی اطلاق میشود که آنچه <میخواهند> از جانب همه ملت است. هنگامی که تصمیمی اتخاذ کنند، در حقیقت ملت است که به وسیله آنان اخذ تصمیم کرده است. نظر به اینکه خواست آنان خواست ملت است و اراده ملی از رهگذر آنان تظاهر میکند، لذا اعمال نمایندگان، خواه عمل قانونگذاری خواه بازبینی و مهار اعمال فرمانروایان و خواه تعیین سایر کارگزاران حاکمیت در اغلب مواقع، دیگر نیازی به تصویب مجدد مردم ندارد و مستلزم هیچ نوع بازبینی و نظارت از سوی شهروندان نیست. نظریه وکالت نیز که خود به عنوان پایه سازماندهی امر نمایندگی قرار گرفته، ملهم از حقوق خصوصی است. اما همین نظریه، در چارچوب حقوق عمومی و برحسب طبیعت رابطه بین شهروند و نماینده، معنی و مفهوم جدیدی القا میکند. اولا نمایندگی پارلمان جنبه فردی و خصوصی ندارد. اعتبار این نمایندگی به وسیله بخشی از جمعیت اعطا نشده است، بلکه هر نماینده سند ماموریت خود را از همه ملت دریافت میدارد. در غیر این صورت، اگر نماینده حوزه انتخابیهای را فقط مظهرهمان حوزه بدانیم، در واقع به اصل تقسیمناپذیری حاکمیت ملی خللی وارد آمده است و حال آنکه حاکمیت ملی بخشناپذیر و متعلق به همه ملت است.با این تفسیر می توان این نتیجه را گرفت ،که این مردم هستند ،که با انتخاب نمایندگان خود، برای دوره ایی تعیین شده به ان مشروعیت می بخشند و در اصل عملکرد نمایندگان، پاسخی به مردم است .حال این پرسش مطرح می شود که در این سی و چهار سال در حکومت اسلامی، چه احترامی به رای مردم گذاشته شده است ?ایا مردم با رای دادن زندگی ،بهتری را تجربه نموده اند? ایا در این حکومت رای مردم باعث پیشرفت ایران شده است ? ایا مردم به مطالبات و حقوق شهروندی خود دست یافته اند? ایا معضل بیکاری ،ازادی احزاب و مطبوعات،زودودن فساد،ازادی های فردی و اجتماعی، تورم و معیشیت مردم در این حکومت تامین شده است?ایا پول مردم و به قول خودشان بیت المال خرج عمران و ابادی در کشور شده است یا خرج حماس و حزب الله و بشار اسد ?ایا مردم در این مدت توانسته اند از دولت ها ،مجلس و بیت رهبری در خصوص حیف و میل کردن ثروت ملی که متعلق به همه ایرانیان است پرسش نمایند و پاسخ بگیرند?ایا نمایندگان به مردم پاسخگو بود ه اند?پاسخ من مشخص است ،این حکومت و نمایندگان منتصب، فقط رای مردم را می خواهند . این نمایندگان فقط در قبال یک نفر باید پاسخگو باشند و ان هم بیت رهبری و ولایت مطلقه فقیه است. وقتی مردم به مطالبات خود در عرصه های مختلف دست پیدا نکرده اند و ان نمایندگان هم، در قبال مردم پاسخگو نیستند، پس انتخابات چه معنی و فاید ه ایی برای مردم دارد ! مردم ایران در این شرایط باید از خود پرسش نمایند که چرا باید ابزاری برای مشروعیت این حکومت باشند! به کدام خواسته هایشان رسیده اند ،که بخواهند باز در این انتخابات نمایشی ،فریب جناح های مختلف را بخورند و باز روز از نو روزی از نو !این حکومت فاسد که هویت مردم را به چوب هراج گذاشته است و زندانهایش جای نخبگان و روزنامه نگاران است، چرا باید با رای من و تو به سرکوب خود ادامه دهد ?در کدام کشور دموکراتیک، حاکمان و نمایندگان با مردم خود این چنین اعمالی انجام می دهند?این حکومت با رای شما و ما زنده است و تنفس می کشد، پس با عدم حضور خود در انتخابات اینده این تنفس را ازاین حکومت بگیریم ? این بارباز فریب جناح ها را نخورید ، چه خاتمی باشد و چه هاشمی و چه هر کس دیگر.این حکومت به دنبال گرم کردن تنور انتخابات است واز هر حربه ایی برای تداوم خود استفاده می نماید. دلیلش هم این است که به جهانیان بگویند ،مردم هنوز ما را می خواهند.به نامه نمایندگان مجلس بنگرید همه چیز بر عکس است به جای دفاع از حقوق مردم و رسیدگی به عاملان فساد و چپاول در ایران از رهبر حمایت می نمایند و حتی از طرف خود که نمایندگان مردم هستند از اقای خامنه ایی معذرت خواهی می نمایند، که به قول رهبر اختلافات را کش ندهند.این همه وقاحت را در کجای دنیا دیده اید ? وقتی همه دزد و چپاول گر هستند و همدیگر را برای غنائم بیشتر افشا می نمایند،پس چرا با رای خود، به چپاول ثروت ملی این حکومت ادامه دهیم ! در این شرایط حساس وظیفه همه ماست که با روشنگری، مردم را به عدم حضور در انتخابات تشویق نماییم.امیدوارم در اینده نه چندان دور مردم به خواسته های خودشان نائل ایند وبعد از این حکومت ، معنی واقعی انتخابات را لمس نمایند.نمایندگانی را انتخاب کنند که فرمانبر و حاکمیت مردم باشند .نمایندگانی را انتخاب نمایند که به فکر منافع مردم و ملی باشد نه منافع جناح و شخصی خود و بیت رهبری . مردم ایران در این شرایط حساس باید عملا کاری انجام دهند و ان هم نافرمانی مدنی و عدم حضور خود در انتخابات پیش رو است.بیایم همه ،با هم یک نه بزرگ به این حکومت بگوییم. حکومتی که با جاه طلبی های هسته ایی و حمایت از تروریسم منطقه ایی و جهانی و نقض حقوق بشر در ایران هویت همه ما را به چوب حراج گذاشته است .ما می توانیم خواستار حکومتی سکولارولائیسیته و دموکرات بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر باشیم ،که بتواند با حضور مردم و حاکمیت مردم ،ایرانی اباد و ازاد را به ارمغان بیاورد .ما تنها نیستیم
منابع : ، دکتر ابوالفضل قاضی در مورد تعریف انتخابات در سطر اول